نگاهی به همراهی موسیقی با جنبش آزادی خواهانه مردم ایران در دو سال گذشته
در اكثر تحولات اجتماعي و جریانات بزرگ سیاسی روز، جامعه موسیقی همراهی خود را با مردم نشان داده است. اغلب این همراهی ها منجر به خلق آثاری شده است که بازتاب دهنده شرایط سیاسی اجتماعی همان دوره اند. دريكصدسال اخير از زمان انقلاب مشروطه تا امروز كه جنبش سبز، رويداد سياسي زمانه است ترانه و شعر و موسيقي هايي ساخته شده و بر سر زبانها افتاده كه به نوعي در روند اين اتفاقات موثر واقع شده يا گوشه اي از آن تاريخ را در خود ثبت كرده است.
هنگامیکه عارف قزوینی "ازخون جوانان وطن لاله دمیده" را می سرود انقلاب مشروطه میرفت که با پیروزی خود در تقویم تاریخ این بوم و بر جایی از آن خود کند. غافل از اینکه در سرانجام این انقلاب، ملک الشعرای بهار باید دردنامه ی "مرغ سحر" را بسراید و در آن از ظلم ظالم بگوید که چه بر سر آن انقلاب مردمی آورد.
جدای خمیر مایه ی بالای هر دو شعر و ملودی پردازی مناسب آنها، که سبب ماندگاري این دو تصنیف در خاطره ها شده، تحولات تاریخی هم به گونه اي رقم خورده كه مانع فراموشی این دو تصنیف شده اند. چراکه از یکصد و اندی سال پیش تا امروز شرایط سیاسی-اجتماعی ایران و تحولاتش چيزي جز فضاي تاريك و بسته ي سياسي نبوده كه گويي همان داستان صد سال پيش است كه با روح این دو تصنیف مطابقت دارد. خصوصا در این چند سال اخیر حال و هوای آنها با شرايط روز قرابت بیشتری یافته.اگر سابقا مردم فقط "مرغ سحر" را در کنسرتها همراه با خواننده زمزمه ميكردند، پس از انتخابات شبه برانگیز سال 88 نه نتها در مبارزه براي بازپس گيري آشیان بربادرفته شان هستند که در رثای خون جوانان وطن هم سوگوارند.
فضاي سركوب سياسي سال گذشته موجب ساختن تصنیف، سرود و آهنگهايي شد كه همگي در حمايت از جنبش سبز بود و نشان ميداد كه هنر و هنرمندان، همچنان بيدارند و در كنار مردم، در زیر نگاهی به ساخته هاي هنرمندان موسيقي اصيل داریم.
یک - زبان آتش و آهن
محمدرضا شجريان كه بارها مخالفت خود را از سوء استفاده حكومت از هنرمندان ابراز كرده بود، بلافاصله پس از شروع سركوبها در سال گذشته تصنيفي جديد ارائه داد كه بر روي شعري از فريدون مشيري در شور تنظيم و ساخته شده است. اين اثر منطبق بر خواسته هاي جنبش مردم را به عدم خشونت دعوت ميكرد و هم تاثير زمان بر روي خود شجريان را مشخص مي ساخت. اوكه در انقلاب 57 همراه با مردم" برادر غرق خونه" را سرداده بود اينك مردم را به مبارزه بدون خشونت فراميخواند. آنچنانكه در فيلمهايي كه در يوتيوب پخش شد، شجريان نيز همراه مردم دستش را به علامت وي در حمايت از جنبش بلند كرده بود. جمهوري اسلامي نيز در واكنش به اين حركت، در اولين مرحله پخش ربناي او را محدود به يك كانال نمود و حتي از روي بغض صداي ربناي ذبيحي را كه ساليان سال مطرود جمهوري اسلامي بود را از تلويزيون پخش كرد و در رمضان امسال هم بطور كلي پخش صداي ربناي شجريان ممنوع گرديد. اكنون نيز اجازه برگزاري كنسرت به او داده نمي شود و حتي آخرين آلبوم او نيز منتظر مجوز وزارت ارشاد مانده.
تفنگت را زمین بگذار
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبان دل، دلی لب ریز مهر تو،
تو ای با دوستی دشمن !
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن ـ شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید
برادر گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار،
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان کش برون آید.
تو از آیین انسانی چه می دانی ؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی ؟
چراباید که با یک لحظه، غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی ؟
گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
... و حق با توست،
ولی حق را ـ برادرجان ـ به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست !
... اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار... !!
که من بیزارم از دیدار این خونبار ناهنجار
تفنگ دست تو یعنی زبان آتش و آهن
من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن
ندارم جز زبان دل، دلی لب ریز مهر تو،
تو ای با دوستی دشمن !
زبان آتش و آهن
زبان خشم و خونریزی ست
زبان قهر چنگیزی ست
بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن ـ شاید
فروغ آدمیت راه در قلب تو بگشاید
برادر گر که می خوانی مرا، بنشین برادروار
تفنگت را زمین بگذار،
تفنگت را زمین بگذار تا از جسم تو
این دیو انسان کش برون آید.
تو از آیین انسانی چه می دانی ؟
اگر جان را خدا داده ست
چرا باید تو بستانی ؟
چراباید که با یک لحظه، غفلت، این برادر را
به خاک و خون بغلطانی ؟
گرفتم در همه احوال حق گویی و حق جویی
... و حق با توست،
ولی حق را ـ برادرجان ـ به زور این زبان نافهم آتشبار
نباید جست !
... اگر این بار شد وجدان خواب آلوده ات بیدار
تفنگت را زمین بگذار... !!
دو - " ايران كهن " : خاکِ پدران است که دستِ دگران است
شهرام ناظري، شواليه آواز ايران كه اين روزها از مرز شصت ويك سالگي گذشته نيز در سال 88 درحمايت از جنبش سبز آواز خود را سر داد. او با انتخاب شعري از فريدون مشيري كه خاك پدر را دست ديگران ميبيند، در اين شرايط مصيبت زده كشور، فرزند را به نگهداري از خاك پدر و سينه سپركردن در اين راه فرامي خواند. پيشتر ها هنگاميكه جايزه ي شواليه به ناظري تعلق گرفت، سياستمدران بسيار سعي كردند تا با پوشش وسيع اين خبر او را در برابر شجريان بزرگتر جلوه داده و اين دو هنرمند را رو در روي هم قرار دهند. اما درايت و هوشمندي شهرام ناظري مانع از به هدف رسيدن آنها شد. پخش اينترنتي اين آواز شهرام نظري باعث شد كه او در بازگشت از سفرش در فرودگاه دستگير شود و يك شبي را در بازداشت به سر ببرد.
اى خشمِ به جان تاخته، توفانِ شرر شو اى بغضِ گل انداخته، فريادِ خطر شو
اى روىِ برافروخته, خود پرچمِ ره باش اى مشتِ برافراخته, افراخته ترشو
اى حافظِ جانِ وطن، از خانه برون آى از خانه برون چيست كه از خويش به در شو
گر شعله فرو ريزد، بشتاب و مينديش ور تيغ فرو بارد، اى سينه سپر
خاک پدران است که دست دگران است هان ای پسرم، خانه نگهدار پدر شو
دیوار مصیبت زده حوصله بشکن شرم آیدم از این همه صبر تو، ظفر شو
تا خودجگر روبهکان را بدرانی چون شیر در این بیشه سراپای جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر ای دوست خود بر سر آن، تن به قضا داده، قدر شو
فریاد به فریاد بیفزای، که وقت است در یک نفش تازه اثرهاست، اثر شو
ایرانی آزاده جهان چشم به راه است ایران کهن در خطر افتاده خبر شو
مشتی خس و خارند، به یک شعله بسوزان برظلمت این شام سیه فام، سحر شو
اى روىِ برافروخته, خود پرچمِ ره باش اى مشتِ برافراخته, افراخته ترشو
اى حافظِ جانِ وطن، از خانه برون آى از خانه برون چيست كه از خويش به در شو
گر شعله فرو ريزد، بشتاب و مينديش ور تيغ فرو بارد، اى سينه سپر
خاک پدران است که دست دگران است هان ای پسرم، خانه نگهدار پدر شو
دیوار مصیبت زده حوصله بشکن شرم آیدم از این همه صبر تو، ظفر شو
تا خودجگر روبهکان را بدرانی چون شیر در این بیشه سراپای جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر ای دوست خود بر سر آن، تن به قضا داده، قدر شو
فریاد به فریاد بیفزای، که وقت است در یک نفش تازه اثرهاست، اثر شو
ایرانی آزاده جهان چشم به راه است ایران کهن در خطر افتاده خبر شو
مشتی خس و خارند، به یک شعله بسوزان برظلمت این شام سیه فام، سحر شو
سه - "نغمه اي زير خاكستر"
گروه دستان که در سال هشتاد و هشت مي رفت تا بيست سالگي خود را جشن بگيرد نيز، همسو با اعتراضات سركوب شده ي مردم، آهنگهايي را به آهنگسازي حسين بهروزي نيا در البوم "نغمه ي زير خاكستر" ارائه داد كه تداعي كننده ي ققنوس و حيات اوست كه از خاكستر خويش دوباره احيا مي شود.اين آلبوم بازگو كننده ي دوباره زنده شدن جنبش پس از سركوب هاست.خوشبختانه اين آلبوم با مجوز ارشاد به بازار آمده است.
چهار - "راه رهايي"
حسام الدين سراج كه نيز تا پيش از انتخابات از سوي خبرگزاري فارس هنرمند متعهد خطاب مي شد و جمهوري اسلامي بسيار سعي مي كرد كه با پر رنگ كردن او در راديو و تلويزيون خلاء صداي شجريان را پركند( و اي بسا او را با تبليغات زياد جايگزين شجريان كند) نيز با ساختن "راه رهايي" براي وطن تمام اين خيالات خام حكومتيان را از بين برد. تا آنجا كه انصار حزب الله او را عامل فساد ناميد و به تلافي راه رهايي، كنسرت او را در كرمانشاه برهم زدند.
هلا ای وطن شادی ات کم مباد
به سیمای آزادی ات غم مباد
جهان دل افسرده را جان تویی
چوجانم نباشد، جهانم مباد
هلا هم وطن، ای تو مینای مستی
تو بت ها شکستی، چه تنها نشستی؟
چنان روزهای درخشان
بیا پایکوبان به میدان
بزن چرخ، راهت گل افشان
بپاخیز، بپاخیز، دامن بیافشان
هلا ای وطن شادی ات کم مباد
به سیمای آزادی ات غم مباد
جهان دل افسرده را جان تویی
چو جانم نباشد، جهانم مباد
هلا ای وطن غمت را نبینم
نبینم که غمگینی، ای سرزمینم
تو دادی به من شور جاری شدن را
ز هر کینه عاری شدن را
وطن از تو آموختم در زمستان،
بهاری شدن را
خوشا خاک میهن
خوشا عجز دشمن
به راه رهایی
خوشا جان به جانان سپردن
هلا ای وطن شادی ات کم مباد
به سیمای آزادی ات غم مباد
جهان دل افسرده را جان تویی
چو جانم نباشد، جهانم مباد
پنج: "آزادي" :
پیمان سلطانی رهبر ارکستر ملل كه به دنبال سرکوب معترضان به تقلب در انتخابات، از اجراي كنسرت انصراف داد، نيز آهنگي ساخت كه مورد توجه واقع شد:
ما کشته میشویم، ما زنده میشویم، ما از برای کشته شدن زنده میشویم
ما کشته میشویم، ما زنده میشویم، ما از برای کشته شدن زنده میشویم
چیست، چیست، چیست آزادی؛ چیست آزادی
من درد در رگانم، حسرت در استخوانم، چیزی نظیر آتش بر جانم پیچیدهاست
ما به ظلمت گردن نمینهیم، گردن نمینهیم، نمینهیم
ما به جنگ سیاهی میرویم
ماه غمناک، راه نمناک، ماهی قرمز افتاده بر خاک
غفلت سزای کیست، غفلت سزای کیست، آیین تازهای نبود مرگ، ما زندهایم، ما زندهایم
این درد مشترک را فریاد کن، این درد مشترک را فریاد کن
این درد مشترک را فریاد کن، این درد مشترک را فریاد کن
دندان ملتی روی جگر، و بوی خون، بیقرار در باد گذشت
ای کاش میتوانستم، ای کاش، خون رگان خود را من، قطره، قطره، قطره بگریم
دندان ملتی روی جگر، دندان ملتی روی جگر
دندان ملتی روی جگر، دندان ملتی روی جگر
آی عشق، آی عشق چهره آبیت پیدا نیست
آی عشق، آی عشق چهره آبیت پیدا نیست
ما کشته میشویم، زنده میشویم، ما از برای کشته شدن زنده میشویم
ما کشته میشویم، زنده میشویم، ما از برای کشته شدن زنده میشویم
چیست آزادی
آزادی اگر میطلبی، غرق به خون
غرق به خون، غرق به خون باش
تنها در این قفس خونین
عاشق ماندن معنا دارد، معنا دارد
ما کشته میشویم، زنده میشویم
ما از برای کشته شدن زنده میشویم
ما کشته میشویم، ما زنده میشویم، ما از برای کشته شدن زنده میشویم
چیست آزادی
ما کشته میشویم، ما زنده میشویم، ما از برای کشته شدن زنده میشویم
چیست، چیست، چیست آزادی؛ چیست آزادی
من درد در رگانم، حسرت در استخوانم، چیزی نظیر آتش بر جانم پیچیدهاست
ما به ظلمت گردن نمینهیم، گردن نمینهیم، نمینهیم
ما به جنگ سیاهی میرویم
ماه غمناک، راه نمناک، ماهی قرمز افتاده بر خاک
غفلت سزای کیست، غفلت سزای کیست، آیین تازهای نبود مرگ، ما زندهایم، ما زندهایم
این درد مشترک را فریاد کن، این درد مشترک را فریاد کن
این درد مشترک را فریاد کن، این درد مشترک را فریاد کن
دندان ملتی روی جگر، و بوی خون، بیقرار در باد گذشت
ای کاش میتوانستم، ای کاش، خون رگان خود را من، قطره، قطره، قطره بگریم
دندان ملتی روی جگر، دندان ملتی روی جگر
دندان ملتی روی جگر، دندان ملتی روی جگر
آی عشق، آی عشق چهره آبیت پیدا نیست
آی عشق، آی عشق چهره آبیت پیدا نیست
ما کشته میشویم، زنده میشویم، ما از برای کشته شدن زنده میشویم
ما کشته میشویم، زنده میشویم، ما از برای کشته شدن زنده میشویم
چیست آزادی
آزادی اگر میطلبی، غرق به خون
غرق به خون، غرق به خون باش
تنها در این قفس خونین
عاشق ماندن معنا دارد، معنا دارد
ما کشته میشویم، زنده میشویم
ما از برای کشته شدن زنده میشویم
ما کشته میشویم، ما زنده میشویم، ما از برای کشته شدن زنده میشویم
چیست آزادی
شش - "موج خون"
اين آهنگ اول به نام اجراي مشترك پريسا و شجريان در اينترنت پخش شد اما خيلي زود مشخص شد كه دو هنرمند جوان آن هاله سيفي زاده و حسن شرقي هستند. به علت پرمايه بودن اثر چيزي از ارزش آن كاسته نشد و بسيار مورد توجه قرار گرفت. هاله صيفي زاده از هنرمندان جوانيست كه آواز را از معصومه مهرعلي آموخته و اكنون در چندين گروه همخوان آواز است.
شرمتان باد ای خداوندانِ قدرت!
شرمتان باد ای خداوندانِ قدرت!
بسکنید
بسکنید از این همه ظلم و قساوت
بس کنید
ای نگهبانانِ آزادی
نگهدارانِ صلح
ای جهان را لطفتان تا قعرِ دوزخ رهنمون
سربِ داغ است اینکه میبارید بر دلهایِ مردم، سربِ داغ
موجِ خون است اینکه میرانید بر آن، کشتی خودکامگی، موجِ خون
گر نه کورید و نه کر
گر مسلسلهایتان یک لحظه ساکت میشوند
شرمتان باد ای خداوندانِ قدرت!
بسکنید
بسکنید از این همه ظلم و قساوت
بس کنید
ای نگهبانانِ آزادی
نگهدارانِ صلح
ای جهان را لطفتان تا قعرِ دوزخ رهنمون
سربِ داغ است اینکه میبارید بر دلهایِ مردم، سربِ داغ
موجِ خون است اینکه میرانید بر آن، کشتی خودکامگی، موجِ خون
گر نه کورید و نه کر
گر مسلسلهایتان یک لحظه ساکت میشوند
این وایِ مادرهایِ جانآزرده است
کاندرین شبهایِ وحشت، سوگواریمیکنند
بشنوید این بانگِ فرزندانِ مادرمرده است
کز ستمهایِ شما هر گوشه زاریمیکنند
بنگرید این کشتزاران را که مزدورانِتان
روز و شب با خونِ مردم آبیاریمیکنند
بنگرید این خلقِ عالم را که دندان بر جگر، بیدادِتان را بردباریمیکنند
دستها از دستِتان ای سنگچشمان بر خداست
گرچه میدانم
آنچه بیداری ندارد خوابِ مرگِ بیگناهان است، وجدانِ شماست
با تمامِ اشکهایام باز نومیدانه خواهشمیکنم
بسکنید
بسکنید
فکرِ مادرهایِ دلواپس کنید
رحم بر این غنچههایِ نازکِ نورس کنید
بسکنید.............
کاندرین شبهایِ وحشت، سوگواریمیکنند
بشنوید این بانگِ فرزندانِ مادرمرده است
کز ستمهایِ شما هر گوشه زاریمیکنند
بنگرید این کشتزاران را که مزدورانِتان
روز و شب با خونِ مردم آبیاریمیکنند
بنگرید این خلقِ عالم را که دندان بر جگر، بیدادِتان را بردباریمیکنند
دستها از دستِتان ای سنگچشمان بر خداست
گرچه میدانم
آنچه بیداری ندارد خوابِ مرگِ بیگناهان است، وجدانِ شماست
با تمامِ اشکهایام باز نومیدانه خواهشمیکنم
بسکنید
بسکنید
فکرِ مادرهایِ دلواپس کنید
رحم بر این غنچههایِ نازکِ نورس کنید
بسکنید.............
0 ديدگاه:
ارسال یک نظر