ترانه سبز الف مثل ... يا آزادي كاري از محمد بي باك
متن ترانه:
لينك دانلود:
براي دانلود فايل صوتي اينجا را كليك كنيد.
كليپ تصويري:
متن ترانه:
هوا کمي سرد و خشکه // بخاري ميسوزه با نفت توي بشکه
چراغاي کلاس يه جورايي بي توانن // ولي با همين امکاناتم بچه ها ميتوانن
روي نيمکتاي بي جونه چوبي // ميگرديم لا به لاي کتابا پي به حرف خوبي
رشد ميکنيم ما چه سريع // تو مدرسه بين ديواراي خاکستري
سرکوب شدن هر نوع نياز // کل سهم ما نسل سومياس
نقاشياي بد رنگه رو ديوارو // شعاراي کليشه اي بيمارو
ناظم عبوس ، يه جا ايستاده با يه چپق // اخما تو هم يه آدم پير عنق
از زير عينک همه رو زير چشم داشت // بچه ها رو ميزد بي هيچ مزد و چشم داشت
تق تق توي دستش يه خط کش بود // انگار نه انگار يه روزي خودش يه بچه بود
آرزومه قبل از اينکه بيشتر از اين درختا زرد شه // عيد بياد و همه جا تو کوچه ما سبز شه
تو حياطيم همه ، تو توهم دشمن // داد ميزدم مرگ بر و همه رو کشتم
به ما ياد دادن کتاب ديني داره خيلي ارزش // واسش ذوق ميکرديم حتي بيشتر از زنگ ورزش
و هر سال عيد غدير ، به علي ميگفتن اين جايزت // واسه همين هم کلاسيه ارمنيم خودشو مسلمان جا مي زد
يه مدرسه با يه مديره ديوونه // که سعي داشت اعتقاداتشو به ما بخورونه
گر چه سخت بود همه چيز خيلي // من ولي داشتم به کلاسمون يه ميلي
بجنگ تا تن نکني لباس رنجو // نوشته شده بود رو تخته سياهه کلاسه پنجم
ولي اگه کسي نفهمه ، تعجب نداشت // کسي به سفيدي کچ رو تخته سياه توجه نداشت
ولي معلم يه چيزي داشت که منو غرق ميکرد // يه حسه خاص ، توي چشاش برق ميزد
زنگ خورده بچه ها برپا // امروز ميخوام بيدار شيد شماها از خواب
بچه ها امروز ميخوام ببينم درسشو کي بلده // ميخوام ببينم چي درسته چي غلطه
امروز روزه آزمونه // که ذهن کي بسته ذهن کي باز بوده
شايد خوشتون بياد شايد هم بدتون // درسه امروز درسه کلاس اولتون
کي ميتونه بگه الفــ مثل... // بچه ها قطع کردت حرفشو نصفه
هر کي ميديد خودشو با خِرد // جواب ميداد آب آسمان آخرت
مدرسه تموم شد با يه توشه اي ضمنا" // حرفه معلمم هميشه گوشه ي ذهنم
چراغاي کلاس يه جورايي بي توانن // ولي با همين امکاناتم بچه ها ميتوانن
روي نيمکتاي بي جونه چوبي // ميگرديم لا به لاي کتابا پي به حرف خوبي
رشد ميکنيم ما چه سريع // تو مدرسه بين ديواراي خاکستري
سرکوب شدن هر نوع نياز // کل سهم ما نسل سومياس
نقاشياي بد رنگه رو ديوارو // شعاراي کليشه اي بيمارو
ناظم عبوس ، يه جا ايستاده با يه چپق // اخما تو هم يه آدم پير عنق
از زير عينک همه رو زير چشم داشت // بچه ها رو ميزد بي هيچ مزد و چشم داشت
تق تق توي دستش يه خط کش بود // انگار نه انگار يه روزي خودش يه بچه بود
آرزومه قبل از اينکه بيشتر از اين درختا زرد شه // عيد بياد و همه جا تو کوچه ما سبز شه
تو حياطيم همه ، تو توهم دشمن // داد ميزدم مرگ بر و همه رو کشتم
به ما ياد دادن کتاب ديني داره خيلي ارزش // واسش ذوق ميکرديم حتي بيشتر از زنگ ورزش
و هر سال عيد غدير ، به علي ميگفتن اين جايزت // واسه همين هم کلاسيه ارمنيم خودشو مسلمان جا مي زد
يه مدرسه با يه مديره ديوونه // که سعي داشت اعتقاداتشو به ما بخورونه
گر چه سخت بود همه چيز خيلي // من ولي داشتم به کلاسمون يه ميلي
بجنگ تا تن نکني لباس رنجو // نوشته شده بود رو تخته سياهه کلاسه پنجم
ولي اگه کسي نفهمه ، تعجب نداشت // کسي به سفيدي کچ رو تخته سياه توجه نداشت
ولي معلم يه چيزي داشت که منو غرق ميکرد // يه حسه خاص ، توي چشاش برق ميزد
زنگ خورده بچه ها برپا // امروز ميخوام بيدار شيد شماها از خواب
بچه ها امروز ميخوام ببينم درسشو کي بلده // ميخوام ببينم چي درسته چي غلطه
امروز روزه آزمونه // که ذهن کي بسته ذهن کي باز بوده
شايد خوشتون بياد شايد هم بدتون // درسه امروز درسه کلاس اولتون
کي ميتونه بگه الفــ مثل... // بچه ها قطع کردت حرفشو نصفه
هر کي ميديد خودشو با خِرد // جواب ميداد آب آسمان آخرت
اميد آرزو آبادی
نه ، بچه ها الفــ هميشه مثل " آزاديست "
آزادی ... آزادی
کاش يا تو زندگي ما نيست ميشديم // يا جاي اين همه درس ، درسه آزادي رو بيست ميشديم
لينك دانلود:
براي دانلود فايل صوتي اينجا را كليك كنيد.
كليپ تصويري:
1 ديدگاه:
واقعا ممنون عاااااالی بود فوق العاده
ارسال یک نظر