پخش ربنای استاد شجریان از صداوسیما ممنوع شد |
سازمان صداوسیما پخش دعای ربنا با صدای محمدرضا شجریان را بهطور کامل در تمام شبکهها ممنوع کرد. |
به گزارش البرز، این تصمیم از چند روز قبل به اطلاع برنامهسازان ویژه برنامههای افطار کلیه شبکههای رادیوو تلویزیون رسیده و مورد تاکید قرار گرفته است.
این سازمان حتی از پخش آگهیهای بازرگانی که معمولا در ماه رمضان با نوای اذان یا دعا همراه است در صورتی که صدای ربنا زیر صدای آگهی قرار گرفته باشد ممانعت میکند.
محمدرضا شجریان، در حوادث و ناآرامیهای بعد از انتخابات به مواضع و اظهارات محمود احمدینژاد انتقاد کرد.
او همچنین از صداوسیما خواست هیچیکاز آثارش را پخش نکند.
استاد آواز ایران تنها اجازه پخش دعای ربنا در ماه مبارک رمضان را به رسانه ملی داد که این سازمان هم با احتیاط و تنها در یک یا دو برنامه تلویزیونی از این یادگار دلنشین استفاده کرد.
ترقی، عضو ارشد موتلقه ادعا کرد: علاقمندان به «ربنا»ی شجریان دشمنان انقلاب هستند
اعتراض بسیاری از مردم به پخش نشدن دعای «ربنا» با صدای استاد محمدرضا شجریان در صدا و سیما در چهارمین روز ماه مبارک رمضان رو به افزایش است، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی در اظهاراتی عجیب مدعی شد که علاقمندان به این دعا با صدای شجریان دشمن انقلاب هستند.
به گزارش «سحام نیوز»، حمیدرضا ترقی که با خبرگزاری فارس در این خصوص گفتگو میکرد، اظهار داشت:« در حالی که آقای شجریان راه خود را از ملت ایران جدا کرده است نمیتوان از پخش صدای وی در رسانه ملی دفاع کرد. »
وی با بیان اینکه پخش صدای شجریان از رسانهملی خواست دشمنان انقلاب است، افزود:« متاسفانه آقای شجریان در فتنه اخیر کارنامه موفقی از خود نشان نداد و با رفتارهای غیره معقول خود را به جریان فتنه نزدیک کرد به طوری که مورد استقبال رسانه های غربی حامی فتنه قرار گرفت. »
عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی با بیان اینکه رسانه ملی متعلق به ملت ایران است و نمیتواند از کسانی که علیه ملت اقدام میکنند دفاع کند خاطرنشان کرد:« کسانی که تلاش میکنند صدای شجریان از رسانه ملی پخش شود باید بدانند که ملت ایران نمیتوانند از کسی حمایت کنند که صدایش وی به طور مشترک از رسانههای انقلابی و ضدانقلاب پخش شود. »
وی در پایان گفت که دشمن تلاش میکند برخی از هنرمندان را در مقابل انقلاب قرار دهد تا از مقبولیت و مشروعیتآنها در جهت خواستهها نامشروع خود برسد.
نماینده مجلس: صدای یک چوب خشک هم از صدای شجریان بهتر است!
آفتاب: خبرنگاران صداوسیما امروز با سوژه ای جالب به خانه ملت روانه شدند.
در حاشیه جلسه علنی مجلس شورای اسلامی خبرنگاران صداوسیما به سراغ نمایندگان مخالف شجریان رفتند تا از آنان در حمایت از تصمیم سازمان صداو سیما در کنار
البته برخی نمایندگان حاضر نشدند آنچه صداوسیما میپسندید را بگویند اما برخی دیگر با شدت تمام از این اقدام صداوسیما حمایت کردند.
به عنوان مثال یکی از نمایندگان عضو فراکسیون انقلاب اسلامی برای اینکه اوج نفرتش از شجریان را به رخ بکشد به خبرنگار صداوسیما گفت: صدای یک چوب خشک از صدای شجریان بهتر است!
یکی دیگر از نمایندگان عضو این فراکسیون هم دراین باره گفت: من حالم از شنیدن ربنای این... به هم میخورد؛ واقعا جای تاسف بود که ما سر سفره افطار مجبور بودیم صدای ربنای کسی را بشنویم که... و حالت مشمئزکنندهای به من دست میدهد وقتی صدای او را میشنوم.(بخشهای نامناسب این اظهارات نقطه چین شدهاند.)
البته واقعاً مشخص نیست این سوژه از جانب چه کسی به خبرنگاران سیما داده شده بود.
آنچه مسلم است؛ عامه مردم نسبت به برخی افراد احترام قائلند چه ما از آنان خوشمان بیاید و چه نیاید.
واکنش حسین پاکدل به حذف ربنای شجریان از صداوسیما؛ |
روزی که دوباره پخش ربنای شجریان آغاز شود، سمبل فتح رسانه خواهد بود |
اکنون برای قريب به اتفاق ما بسيار بديهیست که از رسانه ملی در حد فوقِ اشباع فوتبال پخش میشود؛ مسابقات کشتی در کادر کامل پخش میشود؛ اصلاً چيزی به اسم موسيقی پخش میشود؛ از زنده يادان مؤذن زاده اردبيلی و دکتر زرين کوب و ديگرانی تجليل میشود؛ نام کشور عربستان سعودی در اخبار درست گفته میشود و هزاران مورد ديگر... کمتر کسی ممکن است بهياد بياورد در روزگاری نه چندان دور تا مدتی پخش فوتبال با محدوديت مواجه بود و تا سالها پخش مستقيم آن اکيداً ممنوع.
يا اگر قرار بر پخش مسابقات کشتی بود، در کوشهی کوچکی از صفحه تلوزيون به شکل ناپيدايی نشان داده میشد؛ آنهم زمانی که کشتی ما در اوج بود و مدال آور. يا اذان روح بخش مؤذن زاد مشمول همين قاعده بود و پخش آن (قبل از انقلاب را نمیگويم) ممنوع و اگر کسی اقدام به پخش آن میکرد توبيخ و تنبيه میشد. يا در همين رسانه در زمان حيات دکتر زرين کوب در برنامه سخيف هويت چنان تهمتها و انگها به اين انديشمند نابغه زدند که آنجنابِ نجيب خون دل خورد و کيفر اين بیمهریها را به خدا حوالت کرد و رفت. اگر بخواهم فهرست کنم بسيار است (در صندوق خاطرات نوشتهام برای عبرت روزگار بعد). ولی با همهی اينها عاقبت چه شد؟ معمولاً افراط کج منتهی به تفريط نامعقولِ غير قابل کنترل میشود.
چه تلاشها شد برای حذف چهرههای راستين با چهره سازیهای مصنوعی ولی چه نتيجه حاصل شد؟ فراموش نمیکنم زمانی که از همين رسانه پخش موسيقی وزين با ارکستر کامل در حد معقولی باب بود. وقتی رئيس تازه آمد خواست بی پروا فراگيرش کند و چنان افراطی کرد که به در بسته خورد و همان مقدار هم که پخش میشد را مانع گشت و سرآغازی شد بر جايگزينیی گل و گلدان و ستون و شمع و چرخ گاری در تصوير به جای ساز و نوازنده. يا مثل آنوقت که جماعتی خشک مغز نشستند و طرح حذف کامل موسيقی از رسانه در همه ابعاد را دادند و تعدادی سرود و همخوانی بدون موسيقی نيز توليد کردند و اصرار در گسترش آن؛ حاصلش شد رواج موسيقی سطحی و بیهويت در همين رسانه در بعدها که صدای اساتيد اين فن شريف را هم درآورد و شجريان تا مدتها مغضوب شد به خاطر اعتراضش به رواج موسيقیی خالطوری.
آنچه اين روزها بر سر ربنای استاد شجريان میرود از همين سنخ است. برای اولين بار نيست، آخرين بار هم نخواهد بود. مديران موسمی، عاقبت رفتنیاند، آنچه تا ابد میدرخشد و هر روز جان تازه میگيرد هنرِ هنرمندان والاست. بیخردی در مديريت رسانه عمدتاً نتايج زيانبار و جبران ناپذيری دارد. با منع ناپسند پخش اين دعای خاطرهانگيز و اهورايی و تبديل برنامههای افطار به مراسمی بیروح، به دست خود آن صدای ناب را تبديل به نمادی خواهند کرد که روز و روزگاری که پخش دوباره آن آغاز شد که میشود، توسط ذهن مخاطب، سمبل فتح رسانه قلمداد خواهد شد.
منبع: وبلاگ حسین پاکدل
در رهگذر همین تحویل سال مطمئن شدم که خواندن «ربنا» نیازمند تسلط بر آیات الهی است، به عبارتی باید قاری قرآن بود تا «ربنا» را آنچنان که شایسته است، خواند. از همینرو است که بارها گفتهام اگر اشعار فارسی با معنا و مضمون «ربنا» گفته شود با جان و دل برای هموطنان و همه مردم جهان میخوانم. اما چرا در کاری که نمیدانم و بلد نیستم باید دخالتی داشته باشم؟
بسیاری میگویند چرا «ربنا» را نمیخوانی که در پاسخ آنها میگویم که من زبان فارسی را میخوانم که اگر آوای خوشی دارد از لطف حضرت پروردگار است با این همه اگر میتوانستم که «ربنا» را بخوانم باز هم این کار را نمیکردم! آقای شجریان از آنجا که خود قاری قرآن بودهاند، «ربنا» را آنچنان خوب خواندهاند و حق مطلب را ادا کردهاند که دیگر نیازی به نسخه دوم نیست، با این حال چرا باید دنبال دیگرانی باشیم تا این قطعه دلنشین را بازخوانی کنند؟ چرا از داشتههایمان بهره نمیبریم؟
اگر آقای شجریان راضی به پخش این قطعه از
اگرچه باید گفت آیاتی که آقای شجریان خواندهاند سالهاست در تاروپود زندگی مردم ریشه دوانده و صداوسیما نیز بهتر است به جای جایگزینی، «اولین نسخه و نسخه اول» را پخش کند.
فکر و اندیشه هنرمند در اثر او جاری است و این نوای «ربنا» از عمق اعتقادات شجریان بر جان و دل مردم مسلمان مینشیند فارغ از رای و نظر سیاسی امروز او...
به قطعیت میتوان گفت «ربنا» دیگر در کائنات منتشر شده است و به هیچوجه در بند پخش از رسانهها نیست اما چه بهتر که شائبهها را برطرف کنیم و دامن هنر را به سیاست آغشته نکنیم...
0 ديدگاه:
ارسال یک نظر